بوی عید می آمد ،
بوی سفره هفت سین ، بوی عید دیدنی .......
اما ........
خیلی از بچه ها رفته بودند ، تا بوی دیگری را استشمام کنند :
بوی خاک ، نه ! بوی افلاک ... بوی سال های غیرت ، سال های
پرواز.........
مناطق جنگی دوباره مملو از عاشقانی بود که در حسرت ایام گذشته به
دیار نور سفر کرده بودند؛ اما این جا ! بوی غربت می داد ،
بوی فراموشی .........
و
و باز هم عنایتی نمود ، شهید مهدی باکری ،
شوری در دلمان انداخت ، نیرویی مضاعف و فکری جدید:
پاک کردن غبار فراموشی......
بچه ها را خبر کردیم
و
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد
آغاز سال نو با یاد و نام شهدا
و این منتی بود که از سوی شهدا علی الخصوص با عنایت خاصه شهید
مهدی باکری نصیب ما گردید .
جوانانی عاشق ، ساده و بی ریا ، جمعی صمیمی و خالص.
نام مان شد اهالی آسمان
............به امید آسمانی شدن.............
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق