الحمدالله برنامه مثل همیشه خیلی خوب و عالی و خالصانه برگزار شد.
البته ناگفته نماند که هوا خیلی سرد بود ولی بچه ها واقعا با جون و دل وایسادن و کارکردن
الحمدالله...
اینم عکس های دکور برنامه :
جای همتون خالی بود...
برنامه بعدی رو انشاءالله وقتی قطعی شد ، خبر می دیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
اسم شب یلدا که میاد ، همه یه لبخندی می زنیم که معنیش اینه که با این اسم کلی خاطره داریم ...
یاد خونه گرم پدربزرگ ، دور هم جمع شدن ها ، گل گفتن و گل شنیدن ها ، انارای دون کرده که توی کاسه بلور بهمون چشمک می زنن و هندونه های قرمز و شیرین که بدحوری آدم رو وسوسه می کنن...
و بعدش یکی که نفسش پاکه برامون یه تفعلی به حافظ می زنه و بعد هم هر کی هم صحبتش رو پیدا میکنه و صحبت ها گل میندازه...
خودمونیم ، تا حالا نشستی یه گوشه و فکر کنی به شب یلدا _ خب اگه فکر کردی و جوابشو پیدا کردی ، که هیچ ، اگه نه، خب؛ باز هیچ ! _ ....
شب یلدا شبیه که _ همون طور که می دونین ، طولانی ترین شب ساله _ هر کسی دوست داره طولانی ترین شب سال رو با کسانی باشه که دوسشون داره ....
برو بچه های عاشق . . . !
راستش ما فکر کردیم اگه بشه و انشاءالله شما دست یاری بدید و طولانی ترین شبمون رو با شهدا بگذرونیم محشره...
این طوری دلمونو از تنهایی در میاریم و این بار کنار خود عشق ، غزل حافظ میخونیم...
می خوایم به شهدا بگیم :
دلمون می خواد تویه شادی و غم ، باهاتون شریک باشیم ...
دلمون می خواد رفقاتمون رو بهتون ثابت کنیم ...
آدم که شب یلدا خونه غریبه نمی ره ، تو هم اگه مثل ما آشناتر از شهدا سراغ نداری ، بیا یه نفسی تازه کنیم ، شاید صحبت گل انداخت و به تو هم یه راز مگو گفتن ...
رفیق ... !
بفرما انار بهشتی ...! 
دیر نکنی !،شهرک شهید محلاتی (مینی سیتی)، کنار مقبره الشهدای گمنام ...
از نماز مغرب و عشا منتظریم ...
و بعد از یه خاطره گوییه دبش ، با هم زیارت آل یاسین رو زمزمه می کنیم ...
پیشاپیش از لینک این برنامه در وبلاگ هاتون ممنونیم
راستی اگر خواستید به ما افتخار بدید و در مجلس شهدا شرکت کنید ، برامون کامنت بذارید ، تا یه آمار حدودی از شرکت کنندگان داشته باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
هفته دانش آموز شروع شد و اهالی آسمان بار دیگر توفیق یافتند تا گامی دیگر برای شهدا بردارند ...
با هماهنگی و تلاش های مسئول گروه ، با یکی از مدارس دخترانه راهنمایی تهران ؛ مقرر شد تا چهارشنبه ۹ آبان ماه برنامه ای به مناسبت هفته دانش آموز برگزار کنیم.
مدرسه در منطقه خزانه قرار داشت : راهنمایی سلامت بخش
***
از صبح به مدرسه رفتیم ،
بچه ها در مراسم صبحگاه در صفوف منظم ایستاده بودند ، به چهره های معصومشان خیره شدم و به این فکر می کردم که کاش این دل های آسمانی تا انتهای راه ، آسمانی بمانند...
بعد از رفتن بچه ها به کلاس، شروع به برپایی دکور کردیم و کارهای لازم برای اجرای برنامه.
برنامه در دوبخش اجرا شد بخش اول با حضور سرداد صفدری و نقل خاطراتی چند ، در مراسم صبحگاه بچه ها اجرا شد .
بخش دوم بعد از اولین ساعت درسی بچه ها شروع شد، بچه ها با ذوق و شوق (از این که یک ساعت درسیشان به خاطر برنامه ما حذف شده بود) در صفوف منظم در حیاط نشستند و با چشمانی زلال منتظر برنامه ها.
برنامه با قرائت قرآن و پخش سرود جمهوی اسلامی آغاز شد ، پس از آن حاج آقای احمدی سخنرانی خود را ایراد فرمودند و بعد از برگزاری یک مسابقه در بین بچه ها، برنامه با خاطره گویی یکی از مادران شهدای دانش آموز ؛ به فضل خدا به اتمام رسید.
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
بوی عید می آمد ،
بوی سفره هفت سین ، بوی عید دیدنی .......
اما ........
خیلی از بچه ها رفته بودند ، تا بوی دیگری را استشمام کنند :
بوی خاک ، نه ! بوی افلاک ... بوی سال های غیرت ، سال های
پرواز.........
مناطق جنگی دوباره مملو از عاشقانی بود که در حسرت ایام گذشته به
دیار نور سفر کرده بودند؛ اما این جا ! بوی غربت می داد ،
بوی فراموشی .........
و
و باز هم عنایتی نمود ، شهید مهدی باکری ،
شوری در دلمان انداخت ، نیرویی مضاعف و فکری جدید:
پاک کردن غبار فراموشی......
بچه ها را خبر کردیم
و
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد
آغاز سال نو با یاد و نام شهدا
و این منتی بود که از سوی شهدا علی الخصوص با عنایت خاصه شهید
مهدی باکری نصیب ما گردید .
جوانانی عاشق ، ساده و بی ریا ، جمعی صمیمی و خالص.
نام مان شد اهالی آسمان
............به امید آسمانی شدن.............
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
و شهدا منتی گذاردند بر دل های مشتاق
تا آسمانی شوند ......
تا راه آسمانی ها را ادامه دهند
تا از اهالی آسمان شوند................
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
یا رفیق من لارفیق له...
سلام دنیا به گوشی؟ بهشت...بهشت...
بهشت به گوشم...دنیا...دنیا...
جنگ...خون...شهدا...ارزش ها...
مفهوم نیست بهشت...
سه راه...دوکوهه...عشق...پرواز...
بامعادل امروزواژه ها صحبت کنید
بهشت...بهشت...صداتونُ نمی شنوم...
خیلی وقته که آواقطع شده...بهشت...
دنیا فکر می کنه که به گوشه.......... امّا هیچی نمی شنوه...
خیلی وقته که دیگه هیچی نمی شنوه...
صدای آسمون میاد...هرشب فرشته ها به نام صدامون میزنن...
ولی ما...
بگذریم
وقتش نرسیده که پنبه ی غفلت روازتوی گوشمون در بیاریم؟
هنوز موقعش نرسیده که بشینیم یه گوشه و با خودمون خلوت کنیم؟
پس کی می خوایم دفتر زندگیمونُ ورق بزنیم؟
این روزا حواسمون هست که
مبادا تو امتحان بندگی مردود بشیم؟
می ترسم....
می ترسم وقتی به خودمون بیاییم که دیگه خیلی دیره...
وای می بینی چی شد...!!!
ما هنوز خودمون رو درست و حسابی معرفی نکردیم
بذار بدون مقدمه چینی های مرسوم برم سر اصل مطلب
آخه حرف ما ازعشقه و عشق هم فصل بی مقدمه زندگیه...
ما چند تا جوونیم درست مثل شما
چندتا جوون که دلمون نمی خواد عشق فقط بره توقصه ها
کسانی که خیلی چیزهاروبه چشم ندیدیم
ولی اونقدر شنیدیم که وجدانمون ازخواب خرگوشی بیدار بشه...(انشاءالله)
بچه هایی که خاکریز دلمون پره ازخاطره های دل دادگیه...
خاطراتی که مال همه ماست...
خاطره های سبزبیداری
خیال هجرت
شوق وصل...
حرف هایی که کهنه نمیشن...
حتی اگه همه بهارها پاییز بشن...
ما گرچه اسممون اهالی آسمونه ولی فعلا خونمون حوالیه زمینه...
ما دنبال سرهای پرشور می گردیم ودست های با غیرت
دست هایی که نگذاره کوله پشتی بچه های جبهه وجنگ روی زمین بمونه
اگه تو هم دلت تنگه برای
هست هایی که نیست
وبغضت گرفته از
نیست هایی که هست
یاعلی بگو وراه بیافت...
وعده ی نزدیکترین دیدارما ، همسفرباکاروان یادشهدا
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر.......
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق
